متن در مورد آزادی ، متن کوتاه و سخنان شریعتی درباره رهایی و آزادی زندانی
متن در مورد آزادی
متن در مورد آزادی ، متن کوتاه و سخنان
شریعتی درباره رهایی و آزادی زندانی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این
مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار
گیرد.
متن در مورد آزادی
پذیرش ، آزادی میبخشد
عشق
حقیقت را در آغوش میکشد
از این رو یکدیگر را دوست میداریم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن در مورد آزادی ایران
از سخن چینان ملالتها پدید آمد ولی
گر میان همنشینان ناسزایی رفت رفت
عیب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه
پای آزادی چه بندی گر به جایی رفت رفت
بیشتر بخوانید : شعر در مورد کاشان ، شعر زیبا و کوتاه در مورد گلاب کاشان و اهل کاشانم سهرابمتن در مورد آزادی زندانی
آزادی واژه زیبایی است
که حتی حاضر نیست
حروفش به هم وابسته باشد
تنها راه رسیدن به آزادی ،
رهایی از وابسته بودن است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن در مورد آزادی زنان
هرگز از مرگ نهراسیدهام
اگرچه دستانش از ابتذال شکنندهتر بود.
هراسِ من ــ باری ــ همه از مردن در سرزمینیست
که مزدِ گورکن
از بهای آزادیِ آدمی
افزون باشد.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن در مورد آزادی خرمشهر
آزادی،
دریایی متلاطم و طوفانی است،
مردان ترسو آرامش استبداد را
بر این طوفان ترجیح میدهند
متن در مورد آزادی بیان
انسانی که آگاهی ندارد
لایق آزادی نیست
و انسانی که آزادی ندارد
مستحق زندگی نیست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن در مورد آزادی پرندگان
آزادی من
به من لبخند زد
همچون گردابی
که در آن
جز تصویر خویش
چیزی باز نتوان دید
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن در مورد آزادی زن
من با چشمان تو
اندوه آزادیِ
هزار پرنده ی بی راه را
گریسته بودم
و تو
نمی دانستی…
متن در مورد آزادی انسان
به من نگر که بدیدم هزار آزادی
چو عشق را دل و جانم کنیزک است و غلام
عظیم نور قدیم است عشق پیش خواص
اگر چه صورت و شهوت بود به پیش عوام
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن در مورد آزادی و رهایی
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن در مورد آزادی زندانیان
بداد پندم استاد عشق از استادی
که هین بترس ز هر کس که دل بدو دادی
هر آن کسی که تو از نوش او بنوشیدی
ز بعد نوش کند نیش اوت فصادی
چو چشم مست کسی کرد حلقه در گوشت
ز گوش پنبه برون کن مجوی آزادی
بیشتر بخوانید : شعر در مورد خرم آباد ، شعر لری و فارسی زیبا فردوسی در مورد خرم آباد
متن درباره آزادی زندانی
آزادی ما
از نقطهای شروع میشود
که آزادی دیگران
پایان مییابد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن در مورد ازادی از زندان
گه غصه و گه شادی دور است ز آزادی
ای سرد کسی کو ماند در گرمی و در سردی
کو تابش پیشانی گر ماه مرا دیدی
کو شعشعه مستی گر باده جان خوردی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن زیبا در مورد ازادی زندانی
پس ِ پشت ِمردمکان ات
فریاد کدام زندانی ست
که آزادی را
به لبان برآماسیده
گل سرخی پرتاب می کند؟
بیشتر بخوانید : شعر در مورد آباده ، شعر در مورد شهر آباده استان فارس
متن در مورد ازادی زنان
پشه ای در استکان آمد فرود
تا بنوشد آنچه وا پس مانده بود
کودکی -از شیطنت- بازی کنان
بست با دستش دهان استکان!
پشه دیگر طعمه اش را لب نزد
جست تا از دام کودک وا رهد
خشک لب، میگشت، حیران، راه جو
زیر و بالا ، بسته هر سو راه او
روزنی میجست در دیوار و در
تا به آزادی رسد بار دگر
هر چه بر جست تکاپو می فزود
راه بیرون رفتن از چاهش نبود
آنقدر کوبید بر دیوار سر
تا فرو افتاد خونین بال و پر
جان گرامی بود و آن نعمت لذیذ
لیک آزادی گرامی تر ، عزیز
Comments
Post a Comment